۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

مراحل شکل گیری ابر و بارش باران و تگرگ

مراحل تشكیل باران سالهای طولانی به عنوان یك راز بزرگ باقی مانده بود تا اینكه در دهه‌های اخیر با كمك وسایل پیشرفته مانند هواپیما، ماهواره و كامپیوتر به مطالعه بادها، جهت آنها و اندازه‌گیری رطوبت، تغییرات آن رطوبت، تعیین سطح فشار اتمسفر و ... پرداخته و به جزئیات شكل‌گیری ابرها و ساختمان و نحوه عمل آنها پی‌ برده‌اند. مراحل تشكیل باران شامل 3 مرحله است: ابتدا مواد خام باران توسط باد در هوا بالا می‌روند. بعد ابرها تشكیل می‌شود و سرانجام قطرات باران فرو می‌ریزند.
دو نوع ابر وجود دارد كه باران را نتیجه می‌دهند و بر اساس شكل‌شان، به دو دسته تقسیم می‌شوند: استراتوس[1] (نوع لایه‌ای) و كومولوس[2] (نوع توده‌ای). ابرهای لایه‌ای باران‌زا خود به دو دسته استراتوس و نیمبواستراتوس (نیمبو به معنی باران است) تقسیم می‌شوند. نوع دوم ابرهای باران‌زا نوع توده‌ای است كه خود به كومولوس، كمولونیمبوس (اگر ارتفاع ابرهای كومولوس خیلی زیاد شود به ابرهای كومولونیمبوس كه معمولاً همراه رعد و برق هستند تبدیل می‌شوند) و استراتوكومولوس تقسیم می‌شود. این ابرها با شكل پف كرده (باد كرده) و انباشته شده روی یكدیگر مشخص می‌شوند. كومولوس و كمولونیمبوس ابرهای توده‌ای حقیقی هستند و استراتوكومولوس شكلی از كومولوسهای تغییر شكل یافته و گسترده شده است
(الف) ابرهای باران‌زای توده‌ای
نیمبواستراتوس
استراتوس
(ب) ابرهای باران‌زای لایه‌ای
آیه 43 سوره نور، مراحل تشكیل ابرهای باران‌زای توده‌ای (نوع كومولونیمبوس) و آیه 48 سوره روم مراحل تشكیل ابرهای باران‌زای لایه‌ای (استراتوس) را بیان می‌كند

باران رحمت ، خانه خدا و سه رکعت نماز کاملا آسماني - حرف هاي جواني

آسمان مکه مکرمه عصر سه شنبه بلافاصله بعد از غروب آفتاب ابري و در کوتاه زماني بعد از اذان و شروع نماز مغرب در مسجد الحرام ،‌ باران بسيار شديدي براي لحظاتي شروع به بارش کرد.به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج ، شدت بارش باران به حدي بود که زائران سرتا به پا خيس شدند اما نماز با شکوه هر چه تمامتر در حالي که همه ي نمازگزاران با نگاه به کعبه شريف ،‌ بارش باران بر سرخود در خانه خدا را شکر مي کردند ، و آنرا نشانه بارش خير و برکت بر خود و زندگي شان مي دانستند ،‌ادامه يافت .يک زائر پاکستاني که بشدت از بارش باران در خانه خدا آنهم دراين فصل از سال که دماي هوا در مکه مکرمه بالاي 40درجه سانتي گراد است به شوق آمده بود ، ‌به محض تکبير پايان نماز در حاليکه ليوان پلاستيکي در دست داشت براي جمع آوري باران از ناودان طلا به سمت خانه خدا دويد که ماموران او را متوقف کردند . بدنبال زائر پاکستاني چند نفري از زائران نيز براي ورود به حجر اسماعيل (ع) جايي که آب باران از طريق ناودان طلا از پشت بام کعبه درون آن مي ريزد ، شروع به دويدن کردند که مامورين پليس ، راه را به روي آنها بستند و تا قطع بارش باران و جمع آوري آب از کف خانه خدا ، به هيچ زائري اجازه ورود به حجر را ندادند.باران براي حدود 10 دقيقه باريد و حجم آن آنقدر زياد بود که کف حياط کعبه شريف را آب گرفت . مکه مکرمه در نزديکي درياي سرخ قرار دارد و هواي آن شرجي و بسيار تحت تاثير جريانات هوايي منطقه است ولي بارش باران درآن آنهم در اين فصل سال امري تاحدودي غافل گيرانه بود.امام جماعت مسجد الحرام براي آنکه نماز گزاران را زير باران نگه ندارد ، برخلاف سنت معمول ، در دو رکعت اول و دوم نماز بعد از سوره حمد يکي ازسوره هاي کوتاه قران را تلاوت کرد و از مستحبات و تعقيبات نماز کاست ،‌ با اين وصف زائران تا بارش آخرين قطرات باران بر سرشان در حياط کعبه حضور داشتند و همزمان با هم آواي تکبير سر مي دادند.

۱۳۸۷ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

ابر، باران، تگرگ از دیدگاه قرآن

مراحل شکل گيری ابر و بارش باران و تگرگ
«آيا نمی بينی خدا ابرها را برای جمع و مرتب شدن می چرخاند، بعد آنها را با هم مألوف می کند، بعد آنها را روی هم انباشته می کند، و بعد می بينی که از ميان امتداد آنها قطره بيرون می آيد. و از ابرهای کوه مانند که ريزه های يخ دارند نيز با چرخاندن آنها تگرگ نازل میکند و آنها را بر سر هر که بخواهد می ريزد و هر که را نخواهد نمی ريزد. برق آن نزديک است ديدگانها را بگيرد».نکات آيه:
1ــ ابرها برای برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند. 2ـــ ابرها مألوف می شوند. 3ـــ ابرها روی هم متراکم می شوند. 4ـــ قطره از خلال امتداد ابـر (از امتداد تراکم ابر) می ريزد. 5ـــ ابرهای کوه مانند وجـود دارد.6ـــ در ابرهای کوه مانند ريزه های يخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکيل می شود. 7ـــ برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است.1ــ ابرها برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند:اين تصاوير با ماهواره در طی 11 روز گرفـتـه شده. چنانکه در تصويرها می بـيـنـيـم گـردبـادها ابرها را می چرخانند و گرداب ابری شکل می گيرد و ابرها را جمع می کند. قطر اين ابر حدوداً 200 کيلومتر است و سوراخ مرکز آن کـه مـانند چـشـم می ماند حـدوداً 10 کـيـلـومـتـر است. («زجو» از جمله به معنی: هـل دادن يا پيچاندن يا گرداندن چيزی برای مرتب شدن يا شکل گرفـتن است).
2ــ ابرها مألوف می شوند:به شکلی که در تصوير می بينيم ابرها با هم مألوف می شوند. چرا قرآن از واژه تآلیف استفاده کرده است؟ تآلیف بمعنی سازگار نمودن و آشتی دادن دو یا چند چیز مختلف و متفاوت است. علت اینکه قرآن واژه تآلیف بکار برده اینست که پاره ابرها از نظر دما و غلظت بخار آب و ترکیبات و غیره با هم فرق میکنند.
3ـــ ابرها روی هم مـتـراکم می شوند:ابرها روی هم انباشته و متراکم می شوند. گاهی تراکم آنها به چند صد متر هم می رسد.
4ـــ قطره از خلال امتداد ابر (از امتداد تراکم ابر) می ريزد:وقتی وضعيت جوی به نقطه بارش برسد ابتدا ذرات آب در بخشهای بالائی ابر با هم ترکيب می شوند و قطره های ريز در حد سقوط کردن تشکيل می شـوند. و چنانکه قـرآن گفـته از بالا در امتداد تراکم ابر سقوط می کنند. در مسير سقوط خـود با ميليونها مولکولهای ديگر آب برخورد می کنند که جذب آنها می شود و رفته رفـته بزرگ و بزرگ تر می شوند. تا اينکه به نهايت پائين ابر می رسند و آن را ترک می کنند. قطره ای که ابر را ترک می کند تقريبا 2000 بار بزرگ تر از ذرات موجود در ابر است. (پس از ترک ابر نيز در مسير خود می توانند با قطره های کوچکتری که پيش از آنها از ابر جدا شده اند و بخاطر سبک تری خود سرعت کمتری دارند برخورد کنند و بزرگتر شوند).
5ـــ ابرهای کوه مانند وجود دارد: این نوع ابرهای کوه مانند البته فقط با رفتن با هواپیما در محیط ابرها مشخص است. و تا پیش از پرواز انسان کسی از آنها خبری نداشت.
6ـــ در ابرهای کوه مانند ريزه های يخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکيل می شود:دانه تگرگ همانطور که آيه گفته در اصل ريـزه های يـخ اسـت کـه در بـخـش بالائی ابـر است. دانـه تگـرگ وقـتی تشکيل می شود که بلورهای يخی در بالای ابر، قطره های آب را که سردی آنـها در دمای زير صفر است ولی يخ نمی زنند جمع می کند. آن قطره ها که تا زير درجه انجماد سرد هستند به مجردی کـه بـلـورهـای يخی آنـهـا را لـمـس می کـنـنـد سريعاً يخ می زنند. و بلورهای يخی توسط بادهای تند خشونت بار در ابر بالا و پائين برده می شوند، (يا به تعبير قـرآن گـردانـده يـا چـرخـانـده می شـونـد) کـه باعـث بـرخـورد و تـمـاس آنـهـا با قـطـره های بيشتری می شود. و اين عـمل باعث می شود که قطره های بيشتری دور آنها يخ بزند، و دانه تـگـرگ بـزرگ و بزرگتر بشود. تا جائی که وزن آنها قدری سنگين می شود کـه بـاد ديگـر نمی تواند آنـهـا را با جـريـان خود به بالا ببرد و در نتيجه سقوط می کنند. (واژه «زَجْو» که آيه برای بيان شکل گيری ابر بکار گرفته و نحوه نزول تگرگ نيز به آن معطوف نموده، از جمله به معـنی: هـل دادن يا پيچانـدن يـا گـردانـدن چـيـزی برای مرتب شدن يا شـکـل گرفـتـن است).
7ـــ برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است: در ابـر "باد و بوران" جريان برق مثبت و منفی درست میشود. به ايـن شکل که با بادهای قوی "ذره ها" و "قطره هـای ريز آب" و مخصوصاً "ذره های يخی" موجود در ابر، در ابر بالا و پائين برده می شـوند کـه باعـث ايجـاد جـريان مثبت و منفی برق می شود. جريان مثبت و مـنـفـی اغـلـب دور از هـم شـکل می گيرند. دست آخر تـفـاوت مـيان يک مـنـطـقـه با برق مثبت با مـنـطـقـه ديگر با برق مـنـفـی، خواه در ابر يا بر زمين آنقدر زياد می شود که برق آنها بـشکـل جـرقـه بـسـيـار بزرگ (آسـمـان درخـش) آزاد می شود.همينطور وقتی تگرگ از ميان يک ناحيه زير صفر و ناحيه ذره هـای يخی در ابر ميافـتد ابر الکتريسيته می شـود. وقـتـی قـطره های مايع با دانه های تگرگ برخورد می کنند سريعاً هنگام تصادم يخ می زنند. و بدنبال آن گـرما را رهـا می کنند. ايـن عـمل سـطح دانه تگرگ را از ذرات يخ دور تا دور گرم تر نگه می دارد. وقـتی کـه يک دانـه تگـرگ بـا يـک ذره يـخ تصادم می کند: الکـترونها از بخش سردتر به بخش گرمتر جريان پيدا می کنند. پـس از آن دانه تگرگ برق منفی می شود. همين اثر نيز وقتی قـطـرهای با دمای زير صفـر با دانه های تگرگ و ذره های ريز دارای برق مـثـبت برخورد می کنند رخ می دهد. اين فـندکهای دارای برق مـثـبت توسط باد به بخش بالائی ابر برده می شوند. و تگرگ دارای برق منفی به ته ابر می افتد و بدين گونه بخش پائين تر ابر منفی می شود. اين برق منفی بصورت نور تخـليه و آزاد می شود. نور آن نيز چنانکه آيه گفـته قـوی است. و آب اساساً وقتی تغییر حالت میدهد، مثلاً از مایع به جامد یا از آب به بخار تبدیل میشود انرژی آزاد میکند.
نقش برق در بارندگی و رشد گياه
« و از نشانه های ديگر او اين است که برق را بمثابه ترس و چشم داشت به بهره وری بيشتر به شما نشان می دهد و با آن از ابر آب فرو می فرستد و بعد با آن زمين را پس از مردن دوباره زنده می کند. در اين رابطه برای انديشمندان استدلالاتی وجود دارد». («طمع» بمعنی: چشم داشت بهره وری و برخورداری بيشتر، و چشم داشت به چيز دوست داشتنی است).نکات آيه: 1ــ برق چشم داشت بهره وری و برخورداری بيشتر را به انسان می دهد: برق بخشی از اکسيژن و نيتروژن جو را به هم می بندد و به ترکيبات شيميائی تبديل می کند که اکسيد نيتروژن ناميده می شود. اين ترکيبات بعداً با آب باران ترکيب می شـونـد و اسـيـد ضـعـيفی را تشکيل می دهند و بر زمين سقوط می کنند و به نيترات تبديل می شوند. و نيترات نيز تغذيه ای بـرای گياهان می شود. کسانيکه با کشت سر و کار دارند و يا منافعی در اين زمينه دارند، از وقتی با اين مقوله آشنا شوند، به برق طمع می کنند. يعنی برای بهره وری و برخورداری بـيـشـتـر از کـشـت بـه بـرق چـشـم می دوزند.
2ــ برق از ابر آب فرو می فرستد:برق موجود در ابر ذرات آب را به هم ترکيب می دهد و قطره های بزرگ تری که در حد سقوط کردن می رسند درست می شود. بعد قطره سقوط می کند و در مسير سقوط خود قطره های بيشتری را جمع می کند و بزرگ تر می شود. (عمل ترکيب شدن قطره های ريز آب توسط جريان الکتريسيته در قرن بيستم در آزمايشگاه مشاهده شد).میزان بارندگی ــ آب درون زمین« و از ابر آبی به اندازه فرو می فرستیم و آنرا در زمین جا می دهیم و ما در بردن آن (یعنی بردن آن اندازه ای که بارانده ایم) توانائیم ـــ و با آن باغهای خرما و انگور برای شما تولید می کنیم، که هم فراورده های زیادی در آن برای شما هست و هم از آن می خورید».نکات آیات:1ــ میزان بارندگی و تبخیر به اندازه است:چنانکه در آیه گفته شده میزان بارندگی آب به زمین و تبخیر شدن آب از زمین به اندازه است. برآورد می شود که در سال 513 ترلیون تن آب از زمین تبخیر می شود و به همین اندازه نیز به زمین می بارد.2ــ آب درون زمین آب باران است و برخی از درختان از آب درون زمین استفاده میکنند: چنانکه در آیه گفته شده آبهای درون زمین آب باران است که در زمین فرو رفته، و درختانی که ریشه در اعماق دارند آب خود را از آن می گیرند.منابع آب درون زمينزمر 21: « أَلَمْ تـَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْـزَلَ مِـنَ السَّـمـاءِ مـاءً فـَسـَـلَـكـَهُ يَـنابـِيـعَ فِی الاَرْضِ...»؟« آيا نمی بينی کـه خـدا از ابـر بـاران نـازل می کـنـد و آنـرا وارد مـنـابـع درون زمين می کند»؟ آيه اظهار می کند که منابع آبی درون زمين آب باران است. در جهان دانش در اين رابطه يک تئوری می بينيم که مربوط به قرن هفدهم است (يعنی بيش از هزار سال پس از گفته قرآن)، که می گويد آب منابع زمين همان آب باران است که درون زمين نفوذ می کند. البته در اين تاريخ قرآنِ ترجمه شده در غرب وجود داشته و احتمال اينکه منبع برخی تئوريها قرآن باشد نيز بعيد نيست.آب بارانفرقان 48: « وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْرًا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا = و اوست که بادها را با نوید رحمت فرستاد و از ابر آب طَـهُـور فرو فرستادیم».آب باران در آیه آبِ طَهُور نامیده شده است. آب طهور یعنی چه؟ واژه طهور و طهارت (بمعنی مصدری) بمعنی: پاکی از نجاست و پلیدی است. یعنی پاکی از چرک، مدفوع، بو، عرق، کثافت، تعفن و گندیدگی و مواردی از این قبیل. و طهُور بمعنی فاعلی و وصفی بمعنی: چیزی است که موارد مزبور را ندارد یا آنها را برطرف میکند.حالا چرا آب باران را آب طَهُور نامیده است؟ به این خاطر که اگر آب های زمین در روند تبخیر شدن و به جو رفتن و ابر شدن و باریدن نمی بودند آبهای زمین تعفن می گرفت. در سال حدوداً 380 هزار کیلومتر مربع آب از سطح آبها و خشکی ها تبخیر میشود‌‏‎

اعجاز قرآن در طبیعت


وأنزلنا من المُعْصِراتِ ماءً ثجّاجا؛ و از ابرهاي متراكم، آبي سخت روان و ريزان فرو فرستاديم.
(سوره نبأ، آيه 14)
تراكم پذيرفت آنگه سحاب به لطفش فرو ريخت باران آب1
مقصود از اعجاز علمي قرآن، آن نيست كه قرآن كتابي است كه فرمول‌هاي علمي ارائه داده است، بلكه مقصود آنست كه گوينده اين كلام، كسي است كه بر همه اسرار طبيعت آگاه است و در لابلاي آيات كتابش به تناسب، به بيان برخي از ابعاد علمي جهان پرداخته است.
از اين روي يكي از اسرار بلند طبيعت در آيه بالا بيان شده است. در اينجا قرآن نام خاصي براي ابر انتخاب كرده است كه حاكي از عصاره‌گيري و در حال تقطير بوده است. از آنجا كه هر كس ريزش باران را از ابر، قابل تشبيه به چلاندن اسفنج خيس شده مي‌بيند، بنابراين ابر متراكم و در حال چلانده شدن، ذكر شده است.2
در اين آيه مباركه چند نكته علمي نهفته است:
1. ابرهاي متراكم كه از كلمه «معصرات» معلوم مي‌شود و در اثر بادها و طوفان‌هاي دريايي به وجود مي‌آيند.
2. بادها و طوفان‌ها در چگونگي ريزش باران دخالت دارند.
3. تا ابرها به حد لازم متراكم نشوند، بارش باران امكان ندارد.
امام سجاد(ع) در دعاي طلب باران كه در صحيفه سجاديه آمده است مي‌فرمايند: بارالها! ما را به وسيله باران سيراب نما و رحمتت را به وسيله بارانت بر ما منتشر ساز، باراني كه از ابرهاي رانده شده دانه بريزد… از ابرهايي متراكم، گوارا، آرامش بخش و خروشان، بدون آنكه طول مدت بارش آن ملالت آور و برقش فريبنده و بيهوده باشد….
توضيح آنكه: معصرات، جمع «معصر»‌از ماده «عصر» به معني فشار است و آيه بالا، اشاره به «ابرهاي باران زا» دارد. گويي خودش را مي‌فشارد تا آب از درونش فرو ريزد و «اعصار» در لغت به معني گردباد است كه به هنگام وزش باد از دو سوي مخالف تشكيل مي‌شود و به شكل عمودي است كه يك سر آن به زمين چسبيده و سر ديگر آن در آسمان است.3
بنابراين معصرات يعني ابرهايي كه به اندازه كافي فشرده و متراكم شده‌اند و آماده ريزش باران‌اند. چنانكه گفته‌اند: ابر حمل آب مي‌كند، سپس باد آن را مي‌فشرد و جاري مي‌سازد؛ مثل آبي كه از فشردن لباس و پيراهن جاري مي‌شود.4
«ثجّاجاً» از ماده «ثجّ»، به معني فرو ريختن آب به صورت پي در پي و فراوان است و چون «ثجّاج» صيغه مبالغه است، كثرت و فزوني بيشتري را بيان مي‌كند.5
مناطق مختلف زمين و نيز بادهاي موسمي كه در مناطق مختلف و زمان‌هاي گوناگون مي‌وزند باعث تحولات عظيم در زمين مي شوند و در اقيانوس‌ها خروارها آب را به شكل ستون مدوري بلند كرده و بدين وسيله آب دريا را با خود بالا مي‌برند.و در اين ميان به محض برخورد با محيطِ سرد، بخار مجاور سرما به تناسب ميزان سردي محل عبور، به صورت قطرات باران يا برف و يا دانه‌هاي تگرگ به زمين فرو مي‌ريزند. بنابراين:
1. طوفان‌ها و گردبادها در توليد باران‌هاي سيل‌آسا دخالت دارد.
2. گردبادها و جريان‌هاي جوّي، نوع باران را تغيير مي‌دهند.
3. تا بخار آب به مناطق سرد نرسد و هوا از آنها پر نشود، مايع نمي‌شوند و نزول باران ممكن نخواهد شد.6
بايد توجه داشت كه اين سخن قرآن در برابر برداشت‌هاي خرافي جاهليت كه معتقد بودند: زماني كه فرشته‌اي موكل بر ابرها تازيانه مي‌زند، رعد، فرياد مظلومانه ابر؛ و باران، اشك‌هاي آن است، به تبيين علت واقعي و بيان علمي رگبارهاي باران پرداخته است. نكته‌اي كه بعد از چهارده قرن با تحقيقات فراوان، محققان به آن رسيده‌ اند.
1. ترجمه منظوم قرآن، اميد مجد.
2. باد و باران در قرآن، ص128.
3. شرح و تفسير لغات قرآن، ج3‌، ص183 ـ 184‌.
4. فرهنگ لغات قرآني، ص 209.
5. شرح و تفسير لغات قرآن، ج1‌، ص306.
6. خلاصه و برگرفته شده از: اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، ص 87 تا 90.

۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

معرفی کتاب


باد و باران در قرآن
باد و باران در قرآن. کتابی نوشته مهدی بازرگان (1286 – 1373) که مطالب آن ابتدا در 1343 در زندان به صورت سخنرانی ایراد و سپس به صورت کتاب تدوین و منتشر شد. موضوع کتاب بررسی باد و باران در قرآن است که در دو بخش مستقل نگارش یافته است.بخش اول مشتمل بر بررسی علمی باد و باران و بخش دوم حاوی سه مطلب است: 1) سبک حاضر قرآن در توجه به آثار طبیعت و تمسک به مشهودات و واقعیات2) علت انتخاب باد و باران برای تشبیهات ادبی و عقلی در معرفی خدا و آثار قدرت و رحمت او یا نمایاندن روحیه انسان و نتیجه اعمال مردم3) بیان این نکته که تعابیر و معانی قرآنی با اکتشافات هواشناسی و نظریات علمی هماهنگ است.
ابواب بخش نخست از این قرارند: تاریخچه هواشناسی، اثر حرارت در تموج هوا، بادهای محلی و موسمی، ایزوبارها، بادهای مهاجر و عمده، نقشه عمومی بادها، تحرک و تاثیرهای عمده باد، ابر و باران، باران‌های کوهستانی، باران‌های طوفانی، رگبارهای طوفانی، بوران‌های تگرگی، کولاک‌های دریاهای حاره، طوفان‌های داغ، باران‌های جبهه‌ای، جبهه‌های باد و باران در ربع مسکون و سرچشمه پدیده‌های جوی در این بخش به دو پدیده باد و باران صرفاً از نظر علمی توجه شده است. اما در بخش دوم از همین مسائل و مفاهیم از دیدگاه آیات قرآن بحث شده است. عناوین این بخش عبارتند از: طرح دعوی، گردش باد و گردش زمین، مراحل متوالی بادهای مهاجر، بادهای یکسره، توصیف و تصور بشر از ابر و باد تا قبل از قرن اخیر، کیفیت و شرایط تشکیل ابر، باران‌های کوهستانی، رگبارهای طوفانی، کولاک‌های استوای، ابرها و باران‌های جبهه‌ای و سرچشمه اصلی آثار جوی جز اینها نمودارهایی نیز برای تبیین این مفاهیم عرضه شده است.
بازرگان در این کتاب مانند بسیاری از آثار دیگرش، کوشیده است تا دین و دانش را سازگار کند و اعجاز قرآن را نشان دهد. او خود تصریح کرده که مهم‌ترین وظیفه‌اش را در نمایاندن علم و دین از راه‌های نوین علمی و نفی تعارض میان آن دو می‌داند. به عقیده او کتاب تکوین و کتاب تشریع هر دو از یک منبع صادر شده‌اند. او در همین کتاب متذکر شده که قرآن را باید با شیوه علمی و تجربی و از طریق نشانه‌های عینی و طبیعی شناخته نه با شیوه‌های کلامی و فلسفی و عرفانی و فقهی ذهنی و نظری محض. وی کاربرد این مقولات را در فهم قرآن و مسائل دینی نادرست و دست کم غیر کافی می‌داند و بر آن است که خدا را در همین طبیعت و با مطالعه مستقیم در آیات الاهی باید شناخت که معرف عظمت و قدرت ذات او هستند.
زیرا قرآن بر خلاف کتاب‌های فلسفی و اخلاقی و اجتماعی و بر خلاف شیوه فلاسفه و دانشمندان قدیم و اجتماعی و بر خلاف شیوه فلاسفه و دانشمندان قدیم و حتی فقها و اهل کلام غالب تمثیل‌ها و تعبیرها و توضیحات را با توسل به آثار طبیعت و واقعیات زندگی می‌آورد. در نظر قرآن، طبیعت نه تنها دستگاهی مخالف و معارض با خدا نیست بلکه معرف عظمت و قدرت و مظهر مشیت اوست و صحیفه یا پرده‌ای است که با اسماء و کلمات الاهی نگاشته شده است.
منبع: حسن یوسفی اشکوری . فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

۱۳۸۷ مرداد ۲۳, چهارشنبه

اهمیت و جایگاه آب در قرآن کریم

تصريحات ديني كه از سرچشمه وحي صادر شده، به ما گوشزد مي‌كند كه اولين پديده مادي كه خدا آفريده، آب بوده است. در قرآن كريم به مظاهر طبيعي براي اثبات قدرت و وحدانيت خداوند متعال به وفور استدلال شده است. در عين آنكه اين استدلال‌ها براي هدف مزبور آورده شده، لكن نكات علمي ‌در آنها كاملاً مراعات شده و واقعيت‌گرايي، نمود روشني دارد. از جمله‌ اين مظاهر، پديده‌هاي مرتبط به هم از قبيل آب، باران،‌ ابر، باد و درياست.
اصل آب از آسمان است. قرآن كريم در ‌اين‌باره مي‌فرمايد: «وانزلنا من السَماء ماءً بقدر فأسكناه في الارض».(و ما براي شما آب را به قدر معين از آسمان رحمت نازل در زمين ساختيم و محققاً بر نابود ساختن آن نيز قادريم. سوره مؤمنون، آيه 18). اين آيه بر فرستادن آب‌هاي موجود از آسمان بر روي كره زمين، تصريح دارد.
دنياي نخستين از آب است. در سوره هود چنين مي‌خوانيم: «و هو الذي خلق ‌السموات والارض في سته ايام و كان عرشه علي الماء...»(و اوست خدايي كه آسمان و زمين را در فاصله شش روز آفريد و عرش با عظمت او بر آب قرار يافت.... بخشي از آيه 7 سوره هود)
اين آيه با تعبير «وكان عرشه علي الماء» بر استقرار قدرت الهي بر آب قبل از آفرينش آسمان‌ها و زمين، تصريح مي‌كند.
آب، اصل زندگي است. قرآن كريم آب را اصل حيات و زندگي مي‌شمارد. ضمن آنكه تصريح مي‌كند: «وجعلنا من الماء كل شيء حي»، پس از هر بار يادآوري نزول باران با تعابير گوناگون، اصل بودن آب در حيات ارض را مورد اشاره قرار مي‌دهد؛ تعابيري مانند: «فاحيينا به الارض بعد موتها...» ([وبه بارانش]، زمين را زنده گردانيديم.... بخشي از آيه 9 سوره فاطر)، «فيحيي به الارض بعد موتها...» ([هم به باران رحمت آسمان] زمين را پس از مرگ زنده مي‌كند.... بخشي از آيه 24 سوره روم)و غيره.
قرآن همچنين زيبايي طبيعت را وابسته به آب مي‌داند و آن را در شاداب نگه داشتن حيات بشري بسيار مؤثر مي‌داند. در سوره حج مي‌فرمايد: «الم تر انَ الله انزل من السماء ماءً فتُصْبِح الارض مخضره ان الله لطيف خبير» (اي بشر آيا نديدي كه خدا از آسمان آب فرو باريد كه زمين را سبز و خرم كرد كه همانا خدا را با خلق عنايت و لطف است. سوره حج، آيه 63). تأكيد بر نقش آب در سرسبزي زمين با اشاره به دو وصف لطيف و خبير بودن خداوند كه هماهنگي بسيار با زيبايي و زيباشناسي دارد، بيان روشن نقش آب در زيبايي طبيعت است.
از ديدگاه قرآن غذاي انسان وابسته به آب است. در سوره بقره چنين مي‌خوانيم: «وانزلنا من السماء ماءً فأخرج به من الثمرات رزقاً لكم...» (آن خدايي كه براي شما زمين را گسترد و آسمان را برافراشت و از آسمان آبي كه به سبب آن بيرون آورد ميوه‌هاي گوناگون براي روزي شما آفريد.... بخشي از آيه 22 سوره بقره). همچنين قرآن در سوره‌هاي ابراهيم آيات 10 و11، نحل آيات 10 و 11، يونس آيه 24، سجده آيه 27 و سوره عبس آيه‌هاي 24 و 32 نيز به اينكه غذاي انسان به آب وابسته است، اشاره دارد.
علاوه بر آب، آيات قرآني درباره باران و انواع و فوايد آن نيز بسيار است. آثار حياتي آب و باران در قرآن كريم فهرست‌وار به قرار زير است:
1- جابه‌جايي ابرها توسط بادها و رانده شدن ابرهاي پرآب به مناطق خشك و تشنه ريزش باران و احياي مجدد و پي در پي سرزمين‌هاي افسرده و مرده.
2- آب و باران، مايه نظافت و بهداشت عمومي ‌و پاكيزگي كلي.
3- نزول باران و ممزوج شدن آن با گياهان روي زمين.
4- نزول باران و جريان سيل و آثار سودمند و گاهي زيانبار آن.
5- نقش باران در ظهور و پيدايش ميوه‌ها و محصولات رنگارنگ.
6- تأثير باران در خلق و آفرينش جفت‌هاي شاداب از هر چيز.
7- ذخيره شدن آب‌هاي نازل‌شده و ذوب تدريجي برف‌هاي ارتفاعات و جوشش چشمه‌ها و كاريزها.
8- شادابي و سرسبزي كره زمين در اثر بارش باران و ديگر نزولات آسماني.
9- نقش باران و آب در پيدايش جنگل‌ها، مراتع، باغ‌ها و بستان‌ها.
10- باران و تشكيل درياها با آب‌هاي متفاوت شيرين، تلخ و شور.
11- فرو فرستادن باران و امثال آن به اندازه و به طور محدود.
12- تنوع ابرها و ريزش باران‌ها و آثار آن.
با مراجعه به معجم‌هاي واژگان قرآن كريم، معلوم شد كه درباره‌ ابر، باد، باران، آب، نهر، چشمه و نوشيدني، قريب به صد آيه وجود دارد. واژه‌هاي قرآن كريم در ‌اين‌باره عبارتند از: برد(تگرگ)، سحاب(ابر)، غمام(ابر)، مزن(ابر و به گفته برخي اديبان ابر باران‌دار)، غيث(باران)، مطر(باران)، نهر(آب جاري)، ينبوع(آب چشمه)، معصرات(گردبادي از آب دريا يا خاك زمين)، ثجاج(آب فرو ريزنده)، عين(چشمه)، ماء(آب) و شراب(نوشيدني).
برخي واژگان هم هستند كه در قرآن نيامده‌اند ليكن به همان معاني كلمات بالا يا نزديك به مضامين آنها هستند. مطر و هم‌خانواده‌هاي آن 15 بار؛ غيث و هم‌ريشه‌هاي آن 6 بار؛ طَلّ(باران سبك و كم) 1 بار، وَدْقْ (باران مستمر و پي در پي) 2 بار؛ صيب(ابر يا ابر باران‌زا) 1 بار؛ ماء بيش از 30 بار؛ سحاب 6 بار؛ و مزن 1 بار در قرآن كريم استعمال شده است.
منبع: آب، آيين‌ها و باورهاي مربوط به آن در فرهنگ عامه. مصطفی خلعت بری

۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

باران و خشکسالی و اشارات قرآن

قرآن كريم و خشكسالي؛ برنامه ريزي، مديريت آب و ذخيره سازي توليد
قرآن به عنوان كتاب هدايت آدمي به سوي كمالات شايسته بشري، دربرگيرندگي دو دسته از گزاره هاي شناختي و آموزه هاي دستوري است. اين گزاره هاي شناختي و دستوري، موقعيت بشر را در هستي تبيين مي كند و راه هاي دست يابي به موفقيت و كمالات را به وي مي نماياند.در تحليل قرآن ارتباط تنگاتنگي ميان عمل انسان و وقايع طبيعي ديده مي شود و اين گونه نيست كه هر يك راهي مستقل و جدا از هم را مي پيمايند و رفتارها و كردارهاي وي تأثيري در هستي و امور خلقي و تكويني به جا نمي گذارد. بلكه در تحليل قرآن نه تنها كردارهاي انسان موجبات رشد و بهبودي وضعيت زيست گياهان و جانوران را سبب مي شود و يا آن ها را در موقعيت هاي خطرناكي چون نيستي گونه هاي مختلف گياهي و جانوري قرار مي دهد بلكه حتي در تحليل قرآن بينش ها و باورهاي آدمي مي تواند در بهبودي و يا نابودي محيط زيست گياهي وج انواري موثر باشد. از سويي سخن از تأثير زيانبار رفتارها و كردارهاي بشري به ميان مي آورد و مي فرمايد: ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس؛ به سبب كردارهاي آدمي فساد و تباهي در خشكي ها و درياها ظهور كرده است و محيط زيست گياهي و جانوري دريا و خشكي در معرض خطر و نابودي قرار گرفته است و از سويي ديگر مي فرمايد كه اگر مردمان ايمان مي آوردند بركات زمين و آسمان ها بر ايشان فرو فرستاده مي شد و آدميان از محيط زيستي برخوردار همراه با آسايش و آرامش سود مي بردند و يا با اشاره به مسئله استغفار و توبه كردن به درگاه خداوند سخن از ريزش باران ها و افزايش توانمندي به ميان مي آيد و مي فرمايد: و يا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدرارا و يزدكم قوه الي قوتكم؛ اي ملتم به درگاه پروردگارتان استفغار كرده و به سوي او بازگرديد و توبه كنيد تا آسمان باران هاي بسيارش را بر شما فرو فرستد و بر نيرو و توان شما بيافزايد.در نگرش قرآن ربوبيت الهي و مقام پروردگاري خداوند عامل مهمي در افزايش و يا كاهش بارندگي شمرده شده است و هرگونه باور و كردار آدمي را با عوامل تكويني مرتبط مي سازد. بر اين اساس نمي توان گفت كه هر يك از عوامل تكويني و تشريعي راه جداگانه اي را مي پيمايند و ارتباطي ميان باورها و ايمان ها و يا رفتارها و كردارهاي آدمي از يك سو و مسئله خشكسالي و سيل و يا زلزله و ديگر بلاياي طبيعي نيست؛ زيرا اگر به مسئله ربوبيت آفريدگار توانا و فرزانه توجه شود به روشني دانسته مي شود كه خداوند براي هدايت بشر هر چند با تازيانه بلا و ابتلا و امتحان و ترساندن از دوزخ و مانند آن مي كوشد تا آدمي را به تفكر و تدبر اندازد و از بيراهه به راه آورده و از كژي انديشي و كژرفتاري باز دارد. از اين روست كه در تحليل قرآني مقام ربوبيت الهي است كه آدمي را دچار امتحانات و ابتلائات متعدد مي سازد تا يا به راه آيد و يا ظرفيت ها و استعدادهاي سرشته در ذات خويش را به فعليت رساند و خود را به سوي كمالات بكشاند. مقام پروردگاري هر چند كه گاه موجب مي شود تا شخص در رفاه و به تعبير قرآني در سراء (نعمت ها و آسايش) قرار گيرد ولي گاه به ضراء (زيان و ضرر) مي گيرد. از اين رو نه وجود آسايش و نعمت نشان از كرامت و شرافت شخص است و نه ضرر و زيان دليل بر دوري از خداوند و خوارسازي الهي مي باشد.خداوند در سوره فجر و چندين آيه ديگر ديدگاهي كه افزايش رفاه در شخص و يا جامعه اي را دليل بر هدايت بودن و كرامت ايشان و يا قرار گرفتن در سختي و يا كمبود را دليل بر اهانت و خواري او در نزد خداوند تلقي مي شود را به نقد مي كشد و مي فرمايد كه هيچ يك از افزايش و يا كاهش رفاه و آسايش و يا سختي و رنج و بلا دليلي بر خواري شخص و يا كرامت و شرافت وي در نزد خداوند ندارد؛ زيرا بسياري از اين علل و عوامل از باب آزمون و امتحان است و خداوند شخص و يا جامعه اي را به هر يك از دوگانه هاي متضاد مي آزمايد تا ظرفيت هاي خويش را آشكار و يا از بيراهه بيرون آمده و در مسير كمالي قرار گيرند. از اين رو برخي از اين امور مي تواند از باب تنبيه و يا تبصره و آگاهي بخشي و تذكر باشد.بر اين اساس، شناخت اين كه كدام يك از ضراء يا سراء از باب تنبيه و يا تذكره و يا رحمت و نعمت بخشي است و كدام نيست نيازمند تامل و تدبر است. با اين همه آن چنان كه از آيات قرآني به دست مي آيد گرفتاري جوامع به هر يك از بلاياي طبيعي و غيرطبيعي مي تواند مرتبط با عمل كرد جمعي جامعه باشد.يكي از بلاياي طبيعي كه مي تواند متاثر از عمل كرد و يا باورها و اعتقادات بشري باشد بلاي خشكسالي است كه در اين نوشتار به آن پرداخته مي شود و تحليل خداوند از اين مساله را بر اساس آيات وحياني قرآن به دست داده مي شود.امتحان به خشكسالييكي از تحليل هاي قرآن نسبت به بلاي خشكسالي آن است كه اين پديده طبيعي از باب آزمون و امتحان مردمان جامعه و يا منطقه اي است. خداوند در آيه 17 سوره قلم بيان مي كند كه خداوند اهل مكه را در عصر پيامبر(ص) به خشكسالي و قحطي مبتلا و آزموده است؛ زيرا چنان كه شيخ طبرسي در مجمع البيان ذيل آيه بيان مي كند مراد از واژه بلوناهم همان آزمودن ايشان به بلاي خشكسالي و قطحي بوده است (مجمع البيان ج 9 و 10ص 505)خداوند در آيه 155 سوره بقره اصولا يكي از روش هاي آزموني خود را ايجاد خشكسالي و كمبود مواد غذايي و گرسنگي بيان مي كند و مي فرمايد: و لنبلونكم بشي من... والجوع و نقص من الاموال؛ كه بي گمان مراد از جوع و گرسنگي همان قحطي است كه در آيه مسبب به جاي سبب بيان شده است. در حقيقت خداوند مي خواهد بيان كند كه ما مردمان را به چيزي چون قحطي (گرسنگي) مي آزماييم. (روح المعاني ج 2 جزء 2ص 33 و تفسير منير ج 2 ص 38)علت اين امر در مواردي كه خداوند در قرآن گزارش مي كند دوري مردمان جامعه از خداوند و اوامر و آموزه هاي وحياني او بوده است. خداوند از وضعيتي كه قوم نوح به سبب كفر گرفتار آن شدند و به بلاي طبيعي خشكسالي دچار شده بودند گزارش مي كند و اين مساله را مطرح مي سازد كه آنان چون به خداوند كفر ورزيدند و يا به آموزه هاي وحياني خداوند عمل نكرده و آن را تكذيب كردند گرفتار مشكل خشكسالي شدند. از اين رو از زبان پيامبرشان نوح(ع) از ايشان مي خواهد كه استغفار و توبه كنند و به سوي خداوند بازگردند تا از گرفتاري خشكسالي و گرسنگي و قحطي رهايي يابند (نوح آيات 10 و 11)در عصر حكومت شاهي در مصر نيز خشكسالي سختي پديد آمد كه مرتبط به اعتمال مردمان بود. اين خشكسالي به سبب داستان معروف يوسف(ع) و تعبير خواب آن حضرت معروف و مشهور است و همگان از آن اطلاع دارند (يوسف آيات 43 تا 48)پديده خشكسالي به سبب كفر و عناد فرعونيان در عصر موسي(ع) نيز در مصر تكرار مي شود و آيات 130 و 131 سوره اعراف به اين مساله مي پردازد و مي فرمايد: و لقد اخذنا آل فرعون بالسنين و نقص من الثمرات لعلهم يذكرون؛ ما فرعونيان را به گرسنگي و كمبود در محصولات گرفتيم و آنان را دچار قحطي و كمبود موادغذايي كرديم تا شايد آنان پند گيرند و به راه توحيد و عبوديت بازگردند.قوم عاد نيز به سبب كفر و عناد و تكذيب و رفتارهاي دور از تقواي خويش گرفتار خشكسالي و قحطي مي شوند كه آيه 50 و 52 سوره هود بدان پرداخته است. شيخ طبرسي در مجمع البيان مي نويسد: از اين كه حضرت هود(ع) از مردمان و ملت خويش مي خواهد كه از كارهاي خويش استغفار كنند و به سوي خداوند بازگردند و توبه كنند تا باران بر ايشان ببارد مي توان دريافت كه مردم هود به سبب گناهان و كفر خويش گرفتار خشكسالي شدند. از اين روست كه هود مي فرمايد كه اگر توبه كنند خداوند رحمتش را بر آنان نازل مي كند و از آسمان باران بر ايشان فرو مي ريزد تا از خشكسالي و قحطي رهايي يابند.(مجمع البيان ج5 و 6ص 258)شيخ طبرسي با اشاره به آيه 112 سوره نحل كه درباره گرفتاري مردمان به جامه گرسنگي و ترس مطرح شده است مي نويسد: گفته شده كه مقصود از قريه و آباديي كه به اين گرفتاري دچار شده بودند مردمان مكه بودند كه خداوند آنان را به سبب كفرشان به هفت سال قحطي دچار كرده بود. (همان ص600) زمخشري در كشاف آيه 74و 76 سوره مومنون را نيز به مساله قحطي و خشكسالي مكه نسبت مي دهد و شان نزول آن را همان خشكسالي بر مي شمارد.(كشاف ج 3آيه 197)بسياري از مفسران با اشاره به آيه 4 سوره قريش مي گويند: مراد از جوع در آيه قحطي و خشكسالي بوده كه مردمان قريش بدان گرفتار شدند به گونه اي كه آنان مردار و استخوان مي خوردند (كشاف ج4، ص803 و نيز تفسير التحرير و التنوير ج 30 جزء 30ص 556)به هر حال كفر و كردارهاي دور از آموزه هاي وحياني عاملي مهم درباره بسياري از خشكسالي هايي بوده است كه قرآن گزارش كرده است تا مردمان با آگاهي به علل خشكسالي خود را بازيابند و راه درست در پيش گيرند.بنابراين از نظر قرآن از مهم ترين علل و عوامل خشكسالي مي توان به شرك و دوري از توحيد اشاره كرد كه عامل مهم ابتلاي قوم هاي عاد و نوح و قريش به بلاي خشكسالي بوده است. (هود آيه 50و 52و نوح آيه 10و 11 و قريش آيه 4)از ديگر علل و عواملي كه خداوند در قرآن به عنوان عامل مهم خشكسالي و قحطي بيان مي كند گناهان و خروج ملت و جامعه اي از آموزه هاي وحياني و تجاوز از حدود الهي است.خداوند در آيه 52و 53 سوره هود اين علت را مطرح مي سازد. از اين روست كه از زبان پيامبران قوم از ايشان مي خواهد تا از گناهان خويش استغفار كنند و با بازگشت و توبه به سوي خدا از شر بلاي به ظاهر طبيعي خشكسالي برهند.از ديگر علل و عواملي كه خداوند در قرآن براي خشكسالي و قحطي بيان مي كند كفران نعمت است كه در آيه 112 سوره نحل بدان اشاره شده است.به هر حال علل و عواملي چند براي خشكسالي بيان شده است كه كفر به خدا و كفران نعمت و گناه از مهم ترين علل و عواملي است كه در آيات قرآن بدان اشاره رفته است. فلسفه آن هر چه باشد نمي توان از پندپذيري و بازگشت به خدا در آن چشم پوشيد به اين معنا كه خداوند مردمان را به خشكسالي مي آزمايد تا از بيراهه به راه آيند و خود را در مسير كمالي قرار دهند.بنابر اين مي توان علت مهم باران و فراواني روزي را در ايمان و بازگشت به خدا و توبه از گناهان و رفتارها و كردارهاي پسنديده و نيك جست؛ از اين روست كه خداوند جامعه اي بتواند در مسير كمالي قرار گيرد و به خدا ايمان و كردارهاي پسنديده نيكي داشته باشد به عنوان جامعه نمونه ياد مي كند كه به سبب افزايش رزق و روزي آسماني و زميني در امنيت غذايي و آرامش روحي و رواني قرار مي گيرد. (نحل آيه 112)مبارزه با خشكساليبا اين كه بر اين باوريم كه در تحليل قرآني كفر و گناه و شرك از مهم ترين علل و عوامل خشكسالي است و مي توان با استغفار و توبه به سوي خدا و انجام كردارهاي نيك و صالح از بلاي خشكسالي گريخت ولي مي توان گفت هر جامعه و نظام سالم حكومتي مي بايست براي مبارزه با خشكسالي افزون بر كارهاي معنوي و فرهنگي كارهاي ديگري را نيز در پيش گيرد. از اين رو است كه آيات چندي به مساله برنامه ريزي مديريت آب و غذا پرداخته است.از جمله برنامه ريزي براي مصون ماندن از عوارض قحطي و خشكسالي مي توان به مساله برنامه ريزي در توليد و توزيع مواد غذايي (يوسف آيه 46 و 47) و مديريت آب و سدسازي و ذخيره سازي توليدات و صرفه جويي در مصرف و نظارت و دخالت مستقيم دولت در توليد و توزيع مواد غذايي اشاره كرد. (يوسف آيات 46 تا 48)تحليل قرآن از مساله خشكسالي نشان مي دهد كه نمي بايست تنها به دعا و نيايش و تغيير بينش و نگرش بسنده كرد بلكه افزون بر فعاليت هاي فرهنگي و معنوي بر همگان به ويژه بر دولتمردان به عنوان مسئوليت اجتماعي لازم و ضروري است تا براي مديريت آب و غذا داراي برنامه باشند و هيچ از امور پيش گفته از مسئوليت دولت نمي كاهد و دولت ها نمي توانند با اشاره به مساله كفران نعمت و يا افزايش گناه و مانند آن شانه از مسئوليت هاي خويش بيرون كنند.
منبع : کیهان